پسری ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎﻧﻮ !
سهراب..! عشق دیگر بوسیدن پیشانی معشوق نیست.. عشق صدای فنر تختخواب شده...
ای رهگذر میبینی..! زیر چرخ دندهای این تحریم لعنتی چه پدرهای له شدند.. مادرهای بیوه شدند.. و خواهرهای فاحشه.. این ها قهرمانان سرزمین من اند قهرمانانی که هیچگاه قدر دانیشان نمیکند....
من مینویسم..! از جای که طبیب مریضش را به اندازه پولش درمان میکند.. از ادم هایش که خدا خدا میگویند ولی خدا در دلهایشان کشک است کشک. از احترامی که میزانش را مدل ماشین تعیین میکند از نگاه های هرزه ای که چادر هیچ کفن را هم می درند از.....
بابا نان نداد بابا به خاطر نان جانش را داد و دیگر هیچ وقت به خانه باز نگشت ولی آن مرد با الگانس آمد همان که حتی نصف بابا هم برای نان سگ دو نزد... معلم چرا هیچ وقت از بابای من حرفی نزد..!!
خیالت راحت اینجا کسی گرسنه نیست.. همه روزی چند بار گول میخورند..!
نمیترسم از کسی که هزار کتاب دارد و هر روز یکی را میخواند...! ترس من از ادم هایست که یک کتاب دارند وآن را مقدس میدانندو هیچگاه نمیخوانند
قبرستان ها پر است از جوانانی که می خواستند در پیری توبه کنند..!
سه چیز- یک زن را مانند ملکه میسازد -وقتی که پول در دستهاش باشه وقتی که لباس سفید عروسی میپوشه برای داماد وقتی که اولین بچش به دنیا میاد و برای اولین بار مادر میشه سه چیز-زن را به گریه میاندازد: -حرفی که جریحه دارش کند از دست دادن کسی که دوستش داره مرور کردن خاطره هایی که خوشحال کننده بوده براش و حالا از دستش داده سه چیز-که زن به آن احتیاج دارد: -آغوشی که از قلب و با محبت باشه -حرفی زیبا که انگیزه هاش را بالا ببره -وقتی داشته باشه برای استراحت و تجدید قوا سه چیز -زن را میکشد: -زنی بر او ارجحیت داشته باشد -داغون شدن آیند ه اش رفتن پدر و مادر و پسرش سه چیز-زن به آن افتخار میکند: -زیباییش کارنامه و مقام اجتماعی سه -حالتِ زن که اخطار به دیگران به حساب میآید و دیگران را مترساند و تعجب میکنند -سکوتش -جرأت آنیَش -سرد شدنش در یک آن یک چیز-راز زن را فاش میکند: نوع نگاه کردنش سه چیز-زن را وادار میکند که از زندگی شخصی برود بدون برگشت: ١-خیانت ٢-نا امید و ضربه به او زدن ٣-عدم وجود امنیت وسخن اخر اینکه: زن (قوت تحملی)را دارد که مرد را شگفت زده میکند! سختیها را تحمل میکند... و غم و اندوهی را تحمل میکند که با خود خوشبختی و عشق به همراه دارد... میخندد وقتی که میخواهد جیخ و فریاد بزند! ترانه میخواند وقتی میخواهد گریه کند! گریه میکند وقتی که خوشحال است! و میخندد وقتی که میترسد! عشقش بدون شرط است! ولی......یک رفتار بد دارد؛و آن این است که او ارزش خود را در نزد دیگران نمیداند
هر اتفاقی که می افتد،چه کوچک چه بزرگ،وسیله ای است
گفتم : خدای من ، دقایقی بود درزندگانیم که هوس می کردم سرسنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا برشانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، درآن لحظات شانه های تو کجا بود ؟ گفت : عزیزتر از هرچه هست ، تو نه تنها درآن لحظات دلتنگی که درتمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را ازتو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم . گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟ گفت : عزیزتر ازهرچه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی برزنگارهای روحت ریختم تا بازهم ازجنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود . گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که برسرراهم گذاشته بودی ؟ گفت : بارها صدایت کردم ، آرام گفتم ازاین راه نرو که به جایی نمی رسی ،توهرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیز ازهرچه هست ازاین راه نرو که به نا کجا هم نخواهی رسید . گفتم : پس چرا آن همه درد دردلم انباشتی ؟ گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارها گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی آخر تو بنده ی من بودی ، چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی .گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را ازدلم نراندی ؟ گفت : اول بار که گفتی خدا ، آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد باردگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من می دانستم تو بعد از علاج درد برخدا گفتن اصرار نمی کنی و گرنه همان بار اول شفایت می دادم . گفتم : مهربانترین خدا ، دوست دارمت ... گفت : عزیزتر از هرچه هست من دوست تر دارمت
ساده باش ؛ اما ساده قضاوت نکن نیمه ی پنهان آدم ها را ! اما ساده عبور نکن از دنیایی که تنها یکبار تجربه اش می کنی ! اما ساده نخند به کسی که عمق معنایش را نمی فهمی ! اما هرگز برنگرد به دنیای او که به زخم زدنت عادت کرده (حتی اگر شاهرگ حیاتت را در دستانش یافتی) هیچکس ارزش زانو زدن و شکسته شدن ارزش هایت را ندارد ... "گاهی خودت را زندگی کن" |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
اسفند 1394 دی 1394 مهر 1394 تير 1394 خرداد 1394 فروردين 1394 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 AuthorsLinks
وبلاگ دوست داشتنی تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جملات زیبا و آدرس joklands.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. SpecificLinkDump
اموزش سریع لغات انگلیسی
کاربران آنلاین: بازدیدها :
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
Alternative content |